به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم آیت الله محمدعلی ناصری از اساتید اخلاق حوزه در یکی از دروس اخلاق خود به موضوع «رفاقت و بندگی برای خدا» پرداختند که متن آن بدین شرح است:
بندههای صالح خدا، یعنی «عباد الرحمن» نشانه و علامت دارند. حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام حدود صد علامت و نشانه برای بندههای خدا بیان فرمودهاند.
بندههای خدا به واسطه زحماتی که کشیدهاند، سابقه خودشان را نزد خداوند خراب نکردهاند؛ یعنی طبق دستورات حضرت احدیت عمل کردهاند و آنچه که سبب رشد معنویتشان بوده انجام داده و آنچه که سبب حجاب و پستی بوده انجام ندادهاند؛ یعنی حجاب ظلمانی ندارند.
خداوند دو رقم احکام دارد: واجبات و محرمات.
آنها به باید و نبایدهای احکام عمل کردهاند. حقیقت عبودیت را درک کردهاند و مراتب توحید در قلبشان جلوه کرده و بنده خدا شدهاند.
در قرآن کریم انبیای الهی به «عبد صالح» اطلاق شدهاند.
نبی اکرم(ص) و اهل بیت علیهم السلام اشرف مخلوقات نزد خداوند متعال هستند و عالم وجود به واسطه ایشان ایجاد شده است. پیامبران گذشته حتی شاگردان مکتبی پیامبر و اهل بیت ایشان نیستند، حتی پیامبران اولوالعزم شاگردان مکتبی امیرالمؤمنین (ع) هم حساب نمیشوند، اما پیامبر اکرم (ص) اشرف از امام علی علیهالسلام است چون نبی اکرم (ص) دارای دو بُعد نبوت و ولایت است، ولی حضرت امیر فقط دارای بُعد ولایت است هر چند که همه نور واحد هستند.
خداوند متعال در چند جای قرآن کریم نبی اکرم(ص) را «بندهی من» بیان کرده است: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَی الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ؛ پاک و منزّه است آن (خدایی ) که بنده اش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی که اطرافش را برکت داده ایم شبانه برد، تا از نشانه های خود به او نشان دهیم همانا او شنوا و بیناست/ آیه اول سوره اسراء».
معراج، یکی از عقائد شیعه و اسلام است و هر کس منکر آن شود کافر است؛ زیرا ضرورت دین را منکر شده است. معراج صریح قرآن است و هر کس صریح قرآن را منکر شود کافر است.
در تشهد میگوییم: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ»؛ پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) بنده خدا هستند.
ما با کدام اعمال ادعا داریم که بنده خدا هستیم؟! با این همه مخالفتهایی که حد و حصر ندارد! بعضی اوقات خجالت میکشم و میگویم خدایا من حتی یک روز هم بندگی تو را نکردهام.
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید بنده خدا بودن علامت و نشانه دارد: مثلا اینکه بنده خدا گناه، چشمچرانی، خیانت ناموسی نمیکند او در محضر خدا، جنگ با خدا نمیکند.
خداوند این همه نعمتها را به ما عنایت کرده است که قابل شمارش نیست. در قرآن کریم میفرماید: «إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها؛ اگر بخواهید نعمتهای خدا را بشمارید، نمیتوانید شماره کنید».
هر نفسی که فرو میرود ممدّ حیات است و چون بر میآید مفرّح ذات است؛ این نعمت بزرگی است. مخلوق و مرزوق او هستیم، اما مدام در حال کفران و معصیت و به دنبال هوای نفس هستیم.
بنده بر دو قسم است: بنده مطیع و بنده فراری؛ ما از نوع بنده فراری هستیم.
خداوند عدد نفسهای ما را میداند و آگاه است که از ابتدا تا انتهای عمرمان چقدر نفس میکشیم. با هر نفسی یک قدم به قبر نزدیک میشویم؛ اما هیچ وقت از خواب غفلت بیدار نمیشویم، «اَلنَّاسُ نِیامٌ فَاِذَا ماتُوا انْتَبَهُوا؛ مردم خوابند و وقتی میمیرند، بیدار خواهند شد؛ اما در آن زمان دیگر هیج کاری نمیتواند برای نجات خود بکند.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) فریاد میزند که خودتان را اصلاح کنید و صفات رذیله را از خود دور کنید.
در این روزها و شبها با توبه و انابه، سوء سابقه را از بین ببرید. «اَلدُّنْیَا دَارُ مَمَرٍّ وَ اَلْآخِرَةُ دَارُ مَقَرٍّ»؛ دنیا سرای عبور است و آخرت سرای اقامت. هدف انسان باید اصلاح و تزکیه نفس باشد.
یک مؤمنی از دوستان ما که به رحمت خدا رفته روایت میکرد که روزی با چند نفر از دوستان خدمت استادمان بودیم و برایمان دررابطه با مراتب توحید و ولایت صحبت میکرد. در باز شد و پیرمرد ژولیدهای داخل شد و نزدیک آمد و نشست. استادمان ساکت ماند و چیزی نگفت، چند لحظه گذشت و استاد به پیرمرد فرمود که امری داشتید؟
گفت امشب، شب آخر عمر من است و امشب به منزل اصلیم، عالم برزخ منتقل میشوم. دو چیز داشتم که نمیخواستم با خودم به زیر خاک ببرم.
استاد فرمودند: چه چیز؟
عرض کرد: طیالارض و علم کیمیا را نمیخواهم با خود به زیر خاک ببرم و میخواهم به شما بدهم.
استاد فرمودند: من چیزی بهتر از اینها دارم و به طی الارض و علم کیمیای تو احتیاجی ندارم.
عرض کرد: چه چیزی داری؟
استاد فرمود: خدا را دارم و چون او را دارم، همه چیز دارم. کسی که خدا را داشته باشد، دنیا و آخرت، عزت و شرافت و همه چیز دارد.
بنابراین انسان باید با خدای خود رفیق باشد. اگر هیچ کس را نداری، خدا رفیقت است، در دعای جوشن کبیر میفرماید: «یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ»؛ خدا رفیق کسی است که هیچ رفیقی ندارد، کسی که خدا را داشته باشد، همه چیز دارد.